سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

این روزها به سر می شود بی تو ،

اما چه به سر شدنی !

عین یک انسان در حال احتضار ،

روزی چند بار می میرم و زنده می شوم .


نوشته شده در  جمعه 88/8/1ساعت  10:57 صبح  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

ترسم آخر که شب هجر تو پایان نرسد

                  روز وصلت به من بی سر و سامان نرسد


نوشته شده در  سه شنبه 88/7/21ساعت  11:3 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

خسته بودم نه از کار ! از فکر های ...

رادیوی ماشین روشن بود ،  می گفت روایتی است که :

 هر وقت شما یاد خدا افتادید ،‏ همان لحظه لحظه ایی است که خدا به یاد شماست .

بی اختیار لبخندی بر جان تب دارم نشست ...


نوشته شده در  پنج شنبه 88/7/16ساعت  10:8 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

دل هر جایی و آلوده و بیمـــار مرا 

               نیست جز خاک شهیـــدان تو ، درمانگاهی


نوشته شده در  جمعه 88/7/10ساعت  4:10 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

                   قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقــــا ببخش که سَــرم گـــرم زندگـیست

                   کمـــتر دلــم برای شمـــا تنــــگ می شود


نوشته شده در  پنج شنبه 88/7/2ساعت  10:52 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

نوجوون که بودم فکر می کردم آدمها هر چه بیشتر میفهمن ، بهتر زندگی می کنن . چقدر خودم رو می کشتم بخونم و بفهمم .

اما حالا به این نتیجه رسیدم هر چه کمتر بفهمی راحت تر زندگی می کنی ! این آدمها حتی فهم دیگران رو هم به تمسخر می گیرن . و خودشون رو میزنن به بی خیالی و همه چیز رو با ترازوی نامیزون خودشون می سنجن !


نوشته شده در  یکشنبه 88/6/29ساعت  12:43 صبح  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی !


نوشته شده در  چهارشنبه 88/6/18ساعت  8:56 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

امروز سالگرد آزاد شدن اسراست .

و سالگرد اسیر شدن من !

عجب تقارنی ؟!

یک عده آزاد شدند ، اما من اسیر شدم !

نمی دانم چه حسی است ؟!

حسی بین خوف و رجا .

دلم را گره زده ام به گوشه چشمت ،

بقیه اش دیگر مهم نیست ...


نوشته شده در  دوشنبه 88/5/26ساعت  5:59 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

شکست ، تکه تکه شد و ریخت ؛ حالا اگر با بهترین چسب ها هم بهم بچسبانند محال است مثل روز اول شود !

می گویم : حکمتش را نمی فهمم .

می گوید : قرار نیست همه چیز را بفهمی !!!


نوشته شده در  دوشنبه 88/5/19ساعت  7:57 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

امروز داشتم دنبال علت نیامدنت و اینهمه تأخیر می گشتم . به جای یک علت ، به صدها علت رسیدم !

و مهمتر از همه ، خودم ...

تو خود حجاب خودی ، حافظ از میان برخیز

دستم را بگیر


نوشته شده در  جمعه 88/5/16ساعت  8:16 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7   8   9      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
انتقال وبلاگ
[عناوین آرشیوشده]