سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

چقدر ارزان دین فروشی می کنند ؟

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت

نا خلف باشم اگر من به جویی نفروشم .


نوشته شده در  چهارشنبه 88/3/27ساعت  2:16 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

اینجا قحط سالی عشق است و بازاری که در بورس نیست ، بازار اشاره های توست . هر روز یه جبهه هوای فرتوت حجم تنفس ما را به سیخ می زند .

خط کشی برداشتم تا میزان ارادتم را به تو بسنجم . چند میلیمتر بلندتر شده ؟! این چشمها امان نمیدهد . عددها خوانا نیست !


نوشته شده در  جمعه 88/3/15ساعت  11:15 صبح  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

یادش بخیر اولین دیدار ، تو شدی نقطه شروع این عاشقی . از اون روز دیگه تو خواب و بیداری دستم رو گرفتی ، وقتی اولین بار این آیه رو خوندم که اگه خدا بخواد ، میشه حتی اگه همه مخالف باشن ، و اگه همه بخوان و خدا نخواد نمیشه ، نمیدونستم یعنی چه و چرا ؟ هنوز هم علتش رو نمیدونم . اما دیدم بارها و بارها !

چند وقت بود دیگه خوابت رو نمیدیدم . دلم برا نمازهایی که ... پشت سرت میخوندم تنگ شده ؛ حتما ً بار گناهام خیلی سنگین شده ، ترسیدم دیدنت رو بخوام ، مطمئن بودم که لیاقت دیدنت رو ندارم پس چرا تلاش میکردم . اما امروز بخاطر بقیه گفتم شاید بشه .

و شد ...

شرمنده ام ،

شرمنده ... چی بگم ؟!

یارم چو قدح بدست گیرد / بازار بتان شکست گیرد /

هر کس که بدید چشم او گفت / کو محتسبی که مست گیرد /


نوشته شده در  سه شنبه 88/3/5ساعت  4:8 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

من دلم کربلا می خواد ...


نوشته شده در  دوشنبه 88/3/4ساعت  5:34 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
انتقال وبلاگ
[عناوین آرشیوشده]