سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 چقدر آدمها ترسناکند ؟!

کی می روم ؟


نوشته شده در  پنج شنبه 88/11/1ساعت  12:21 صبح  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 اگر چه دنیا همچون صحنه نمایش است و انسانها بازیگران آن

اما اجازه نمی دهم مرا همچون عروسک های خیمه شب بازی ،

 بازی دهند ...

من قاعده بازیم را خودم رقم می زنم

خطاب به دوستان ِ از نوع خاله خرسه

لطفا فرد دیگری را برای تخلیه محبت ها و عقده های درونی پیدا کنید

شما با خانمان خود بمانید ، که ما بی خانمان بودیم و ...


نوشته شده در  دوشنبه 88/10/28ساعت  8:33 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

فشرده شده و درد می کند ...

فریادی بی صدا :

اغیثینی یا فاطمة الزهرا

می ترسم ، نه از سختی ها

از آدمها

اغیثینی ... 


نوشته شده در  سه شنبه 88/10/22ساعت  11:2 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

خدایا میشه ما رو ، گیر آدم بز دل نندازی ؟!
به مولا پای همه چیز وامیستیم .
بزدل هم سرسبزی باغ زندگی خودش رو از بین می بره ،
هم سرش رو مثل بز میندازه میره تو باغ دیگران
و اونجا رو هم لگد مال میکنه .

* دربند جان آمین بگو ...


نوشته شده در  جمعه 88/10/18ساعت  1:14 صبح  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

در عدالتت شکی نیست ،

اما درک اینهمه تفاوت سخت است .

یکی لبریز از احساس و هنر و فهم ،

دیگری هم کویر ،

هر چند در این خلأ بی تقصیر نیست ،

اما خودت گفته ایی تا تو نخواهی برگی بر زمین نخواهد افتاد ،

بخواه بزرگی ظرفم را ...


نوشته شده در  چهارشنبه 88/10/16ساعت  8:7 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

دکتر نوشته بود : احسان زودتر بزرگ شو ، تا برایت حرف بزنم ،

من این کلمات را برای که جمع کنم ؟

کمرم دو تا شد از این بار امانت !

...


نوشته شده در  دوشنبه 88/10/14ساعت  1:6 صبح  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

قبلا ً راحت تر حرف می زدم ، می نوشتم ،

اما حالا هر لحظه لبریز می شوم از کلمات ،

اما نه به زبان می آیند ، و نه نوشته می شوند ...


نوشته شده در  دوشنبه 88/10/14ساعت  12:34 صبح  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

چه قوانین عجیبی دارد دنیا ،

اگر احمق نشدی ؛ مطمئن باش ، گیر احمق ها می افتی !!!


نوشته شده در  یکشنبه 88/10/13ساعت  1:56 صبح  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

بابا ، بیا منو ببر ، خسته م 

خوابم نمیره تا سحر ، خسته م

غریبونه ، دارم میرم از این ویرونه

دیگه سراومده پیمونه

دیگه سراومده پیمونه


نوشته شده در  چهارشنبه 88/10/9ساعت  12:13 صبح  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

 

چند تا تبریک ، از تازه تر ها شروع می کنم :

اول : به طیبه عزیزم ازدواجش را .

دوم : به دربند دوست داشتنی ام یافتن شغل شریفش را .

سوم : به یاس عزیزم ازدواجش را ، البته ببخشید با کمی تاخیر .   تازه بجای اینکه خودش شیرینی بده ، چپ و راست از ما شیرینی می خواد .

برای هر سه تا گل عزیز یه عالمه آرزوهای قشنگ می کنم . ان شاءا... به همش برسید . بلند بگید آمین .


نوشته شده در  یکشنبه 88/8/10ساعت  6:59 عصر  توسط نای نی 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7   8   9      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
انتقال وبلاگ
[عناوین آرشیوشده]